ميهماني خاطرها
اي خاطراتم كجاييد؟!
بياييد!
چه شبها كه ميهماني دارم
بی حضورتان
حوالي غروب جزيره
نزديك كشتي به گِل نشسته
در ساحل تكه تكه دلم
در تدارك حضور لحظات از دست رفته
به فكر استقبال كاروان از ياد رفته
به فكر چيدمان ميهمانان
يك ضيافت اساسي براي همنفسي
دل به دل،سفره سفره،اشك در اشك
يك سفره آه،براي آخر ميهماني
سبد سبد دلتنگي با طعم جدايي
بيش از اين منتظرم نگذاريد خاطره ها!
به سراغم بياييد
كمي نزديكتر
كه نزديك است سرد شود
و
از چشم بيفتد
جسم داغ من
بياييد،كجاييد؟!
+ نوشته شده در شنبه دهم اردیبهشت ۱۳۹۰ ساعت 9:40 توسط احسان پوراسد
|
به نام خداوند آسمانها،خداوند زمین و هر آنچه میان این دو است.بی مقدمه سلام،سلام یکی از نامهای خداست.