بی مقدمه سلام دوباره

یه هفته نبودم به این علت که ؛

برای عیادت یکی از اقوام به اصفهان رفتم، که البته با یه تیر دو نشون بود؛ برای حضور در جشنواره کودک هم اونجا بودم!

دوباره اومدم بگم:

حال بیمار ما اصلاً خوب نیست براش خیلی دعا کنید؛یه مادر مظلوم و ساکت؛یه فرشته.

اصلاً از جاش نمیتونه تکون بخوره و به سختی حرف میزنه.

اگه میشه براش یه  صلوات و یه حمد به نیت شفای عاجل بخونید!(خیلی لطف میکنید)

 

اما

 

الآن هم که برگشتم بهم خبر دادن که یکی دیگه از اقوام بسیار بسیار نازنین سکته ی مغزی کرده،خیلی حالم گرفته شده

دلم میخواد که خدا بزرگ و مهربون هر چی زود تر هر دوی این عزیزان رو شفا بده شما هم برای شفای هردوشون دعا کنیین.

راستی

 از دوستای خوبم که تو این مدت اومدن و به وبلاگ من سر زدن خیلی ممنونم شرمنده که تکراری بودم.