"به محراب پرواز میروی ..."
بسم الله الرحمن الرحیم
به نام خدایی که همین نزدیکی هاست !
به نام خدای آسمانها و زمین، خدای علی، خدای مسجد، خدای محراب، خدای مسجد کوفه
به نام خدایی که به حلقه ی در الهام کرد تا کمر مرد خدا رو بگیره
همون خدایی که به مرغابی هایی توی حوض مسجد کوفه الهام کرد که عبای مولا بگیرن تا بلکه او دیر تر به محراب برسه !
همون خدایی که می دونست که امشب چه خبره، می دونست که شقی ترین مردم دنیا قراره که چی کار کنه............
همه ی عالم می دونستن که داره یکی از میون ستاره ها خاموش میشه،هیچ کس دلش نمی خواست دنیا رو بدون علی (ع) ببینه ؛یعنی اصلا ً کسی تحمل دنیای بدون علی (ع) رو نداشت .
آسمان و زمین دست به دست هم میدادن که علی (ع) فقط کمی دیر به محراب برسه تا حداقل نفس های بیشتری از علی (ع) رو تو خودشون داشته باشن زمین با خیال راحت بچرخه.....!
اما رسید
اتفاق افتاد
علی آماده ی رفتن شد؛
الله اکبر
.
سبحان ربی العلی و بحمده
.
ضربتی فرود آمد ؛ نماز دلش شکست، آسمون قلبش شکافت ،زمین پاهاش لرزید، محراب مسجد کوفه بارون اشک می ریخت،سجاده آغوش خودشو باز می کرد تا علی رو در بغل بگیره ،تا پیش خدای کعبه.
فرمود :به نام خدا ،به نام رسول خدا و برای دین خدا به خدای کعبه رستگار شدم !

خواسته ی علی بعد از دنیای بدون فاطمه(س) همین بود ؛رفتن.
این همون لحظه ای بود که علی (ع) سالها منتظرش بود ،بخاطر همین هم بود که خودش اون ملعون رو از خواب بیدار کرد ،چون دیگه طاقت دنیای بدون پیامبر و دخترش(ع) رو نداشت.
علی جان ! من نبودم تا برای بهبودی تو شیر بدست دم خونت بیام و امید یه نگاه تو رو داشته باشم ،اما فقط یه دل سیاه دارم که اوردم تا بهش نگاه کنی تا سفید مثل همون شیرهایی بشه که یتیمای کوفه برای سلامتی تو دم خونت اورده بودن، یه نگاهی کن ما هم دل داریم!
به محراب پرواز رفت علی (ع ) تا پریدن یادمون بده تا پیش خدا
ایام شهادتش تسلیت
دعا کنیم تو شبای قدر تو دین خدا قَدَر بشیم!
ای جلوه جمال محمد(ص)
به نام خداوند آسمانها،خداوند زمین و هر آنچه میان این دو است.بی مقدمه سلام،سلام یکی از نامهای خداست.