چرا تو ؟
چرا من !
من پسر ترانه های خورشید
سوزانم از خویش
تو چشمان شب
دختر نابالغ روز
تا من تو را خواندم
ترانه در چشم شب گم شد
آوار دوست داشتن ت
تمام می کند صبوری من را
خورشید نام عاشقانه ها ی من
شب نام تمام معشوقه های ت
عبور از دستان ت
برای رسیدن به آغوش ت
هرگز
من تو را خام می خواهم
بوییدن ت مست نمی کند
تپش های قلبم را
تردد از چشمان ت
برای ایستادن در قلب ت
هرگز
من تو را مست می خواهم
تن ت را می بویم...
استشمام من غریبه نیست
تن ت را در شب
مثل دختر نابالغ روز
دزدیده اند
گستاخ،لجوج،دم دمی،مغرور،ناآشنا
چه روزهایی دارد این پسر ناخلف ترانه های خورشید
+ نوشته شده در دوشنبه سی ام مرداد ۱۳۹۱ ساعت 3:13 توسط احسان پوراسد
|
به نام خداوند آسمانها،خداوند زمین و هر آنچه میان این دو است.بی مقدمه سلام،سلام یکی از نامهای خداست.